کلاهی که برداشته نشد

متن مرتبط با «ورود به بازی شهرنشینان» در سایت کلاهی که برداشته نشد نوشته شده است

عرض تسلیت به مناسبت شهادت امّ ابیها، حضرت زهرا (س)

  •   سالروز شهادت دخت نبی اکرم ، زنی دلسوز و فداکار ، مادر مهربانی ها حضرت فاطمه زهرا "سلام الله علیها" را به عموم مسلمین، مخصوصاً مادران محترم شهدا تسلیت و تعزیت عرض می نمایم!   ابیاتی زیبا به مناسبت شهادت حضرت فاطمه (س) که مطمئناً این روز بهتر درک خواهد شد   الا ای چاه یارم را گرفتندگلم ، باغم ، بهارم را گرفتندمیان, ...ادامه مطلب

  • دلخوش به زندگی دیجیتالی نباشید

  •   سلام به شما دوستان همیشه همراه ؛ امیدوارم حالتون خوب باشه. اگر جویای حال من باشید،باید عرض کنم خدمتتان حال جسمی خوبه ولی حال روحیم تعریفی نداره.☹️ دلایل زیادی هست که متاسفانه همه اش قابل ذکر نیست.چند وقتی هست که خاطره ننوشتم،دلم خیلی تنگ نوشتن شده.اما متاسفانه ابزار خاطره نویسیم سوخته! قبلاها ابزار نوشتن یه خودکار بود و یه برگ دفتر.اما تو این دور زمونه همه چیز دیجیتالی شده و تکنولژی جای تمام ابزارآلات قدیمی رو گرفته. درسته کار با لوازم هوشمند خیلی سریع تر و آسونتر پیش میره اما هیچی جای نوشتن روی برگه و نقاشی بروی بوم نقاشی و خوندن کتاب زیر چراغ خواب و... خواهد گرفت.   وقتی تمام کارِت با لوازم دیجیتالی باشه، باید منتظر خراب شدنش و عقب موندن کارات باشی. متاسفانه برای منم همین اتفاق افتاد.من,دیجیتالی ...ادامه مطلب

  • شهرآورد ۸۵ به نام پرسپولیس ثبت شد

  •   هفته‌های لیگ برتر یکی پس از دیگری گذشت و رسید به هفته‌ی دهم و آخرین بازی این هفته که حساسترین و مهیج ترین بازی لیگ محسوب میشه. شهرآورد پایتخت همیشه حساس بوده و هست،حتی اگه پرسپولیس در رتبه سوم باشه و استقلال در رتبه سیزدهم!.   بازی طبق برنامه ساع,شهرآورد,پرسپولیس ...ادامه مطلب

  • آبشار کمردوغ،ملقب به عروس آبشارهای ایران

  •   نوبت به یکی از زیباترین آبشارهای ایران رسیده که به آن عروس آبشارها گفته می‌شود! آبشار کمردوغ در مرکز بخش جاروسا قرار دارد. حتی مسیری که به جاروسا منتهی می‌شود بسیار بکر و تماشای است،عبور از مسیری ۷٠کیلومتری پرپیچ و خم از میان جنگل‌های بلوط.   آبشار کمردوغ در قلعه رئیسی مرکز بخش چاروسا از توابع شهرستان کهگیلویه در زمره زیبایی‌های طبیعی استان کهگیلویه و بویراحمد به شمار می‌رود اما برای گردشگران ناشناخته مانده‌است. این آبشار که نزدیک به ۱۰۰ متر ارتفاع و بیش از ۶۰ متر عرض دارد در ۱۰ کیلومتری قلعه رئیسی مرکز این بخش واقع شده‌است.   تصاویر بیشتر در ادامه مطلب... ادامه مطلب,کمردوغ،ملقب,آبشارهای ...ادامه مطلب

  • آشنایی با قلعهٔ پنبه‌ای در ترکیه + تصاویر

  • پاموکل به زبان ترکی یعنی: قلعه پنبه ای و به آسانی می توان فهمید که چرا چنین نامی به آن اطلاق شده است. وجود چشمه های آب گرم با رنگ سفید سنگ های این استخر طبیعی؛ سالانه گردشگران بسیاری را برای دیدن پاموکل به ترکیه می کشاند.پاموکل یکی از بهترین مناظر دیدنی آنتالیا می‌باشد که سالانه گردشگران بسیاری به, ...ادامه مطلب

  • پاسخ شرعی به سوالات چالش مرگ

  • خلاصه روز سوم رسید و موقع‌اش شد تا جواب سوالات چالش مرگ رو خدمتتون عرض کنم.اول بگم که در این سه روز من مدام پیگیر بودم و مطالب سایت‌ها رو استخراج میکردم تا به جمع‌بندی درست برسم.البته جواب‌ها خیلی طولانی و توضیحاتش مفصل بود.من سعی کردم خلاصه‌اش کنم و مغز مطلب رو بزارم براتون.حالا دیگه وقتشه برسیم , ...ادامه مطلب

  • شعر زیبا به مناسبت شهادت امام علی (ع)

  • شهادت حضرت مولا علی علیه السلام را تسلیت عرض میکنم شعر قشنگی از حال و روز شهادت امیرالمونین چند روز پیش خوندم که خیلی به دلم نشست انشاالله اقامون دستگیر ما و همه ی شیعیانش باشه دیشب فلک دیدی چه خاکی بر سرم کردیک بار دیگر رخت ماتم در برم کرددیشب که اشهد گفتنت ذکر لبت بودامن یجیب ورد لبان زینبت بود, ...ادامه مطلب

  • رفتن به اولین میهمانی با ویلچر

  • هفته گذشته،روز سه شنبه؛طبق برنامه‌ریزی برادرزادم، قرار بود من شبش برم خونه‌ی داداشم.صبحش برادرزادم باهام تماس گرفت تا هماهنگ کنه کی بیاد دنبالم تا باهم بریم خونه‌شون. خلاصه حدودا ساعت ۵ بعدازظهر بود که برادرزادم با باباش اومدن،منم که آماده بودم،سوار, ...ادامه مطلب

  • قدم به قدم در طبعیت

  • از وقتی که من ویلچر گرفتم برادرزادم میگفت وقتی اومدم شمال حتما باید یروز باهم بریم بیرون.اما هرموقع که از تهران میومد شرایط جوی هوا اجازه نمیداد.یا ابری☁️ و سرد بود یا بارونی و سرد؛گاهی اوقاتم برفی و سرد بود.روزها گذشت و گذشت تا به یکشنبه دهم اردیبه, ...ادامه مطلب

  • باران‌های اردیبهشتی

  • بعداز چند روز هوای خوب و آسمون آفتابی☀️ از روزای اول اردیبهشت دوباره ابرها سراغ آسمون شهرمون یا بهتره بگم دهه مون اومدن و جلوی گرمای خورشید رو گرفتن⛅️ و هوا هم به نسبت قبل سردتر شد.از شکل و شمایل ابرها مشخص بود خیلی دلش میخواد بباره اما هرچه تلاش میکرد موفق نمیشد.یکی دوبار چند قطره بارید اما کاملا معلوم بود که بزور خودشو چلونده تا تونسته کمی بباره.اواسط هفته قبل مشخص شد خواهر بزرگم اینا قصد دارن , ...ادامه مطلب

  • 22 بهمن ماه

  • سلام به دوستان همیشه همراه قبل از هرچیز ۲۲بهمن،روز شکوهمند پیروزی انقلاب اسلامی رو به دوستان و زحمت کشان ایران عزیز تبریک عرض میکنم.باشد که روزی اختلاف طبقاتی ها کم بشه،تورم از بین بره و دست تمام اختلاس گر های این مملکت هم رو بشه. برسیم به خاطره‌مون...خاطره‌مو از غروب چهارشنبه شروع میکنم،زمانی که من خواب بودم و متوجه سروصدایی شدم.بزور چشمامو باز کردم،آخه تازه خوابم برده بود.خواهر کوچکم با دوتا بچه‌هاش اومده بود.خلاصه منم کامل بیدار شدم.خواهرم اینبار باخودش یه چیز جدید آورده بود،دیدنش برام جالب بود.البته سری قبل درموردش تعریف کرده بود.دیدم یه گونی تو دستشه!به شوخی گفتم گونی چرا آوردی!میخوای باخودت برنج ببری؟خندید و گفت نه دارم گونی بافی انجام میدم.چیز جالبی بود.با تمام سادگیش اما مشخص بود کامل بشه قشنگ میشه.داشتیم درمورد گونی بافی و طریقه بافتش صحبت میکردیم که حرف از طرح‌هاش شد.خواهرم گفت تو گوگل کلی طرح قشنگ از گونی بافی هست.من تعجبم دو برابر شد!مگه میشه از گونی تو گوگل عکس بزارن!!!جلل الخالق.رفتم سرچ کردم،دیدم آره بابا کلی طرح قشنگ داره.یجوری درست کردن تو عکس انگار قالیچه است.خوا, ...ادامه مطلب

  • ورود به شهر محمدیه

  • جمعه ۱۲ آذر...رسیدیم به روزی که قصد داشتیم با خواهر بزرگم اینا بریم خونه‌شون.صبح ساعت ۸ از خواب بیدار شدم،بقیه قبل من بیدار شده بودن.شوهرخواهرم گفته بود صبح زودتر باید راه بیفتیم که به ترافیک نخوریم.خیلی سریع سعی کردیم آماده شیم،با این حال باز یه ساعتی طول کشید؛خلاصه ساعت ۹ راه افتادیم.با بابام هم خداحافظی کردیم.بابا معمولا باهمون نمیاد؛دلش طاقت نداره از خونه و محلمون دل بکنه،منو مامان رفتیم.مسیر راه تقریبا شلوغ بود اما خوشبختانه ترافیک سنگین نشد.تو راه که داشتیم میرفتیم کم کم بارون به باریدن کرد،همینطور که جلوتر میرفتیم بارون شدیدتر میشد،تا جایی که بارون کاملا جلوی شیشه ماشینو میگرفت و شیشه پاکن باید سریع میزد تا بتونه آب بارونو بزنه کنار.خیلی زیبا بود،اونجا شعر فتحعلی اویسی میچسبید(میزند باران به شیشه؛مثل انگشته فرشته؛قطره قطره رشته رشته).در مسیر راه منو خواهرزادم ماشینای گرون قیمتو میدیدم و قیمتشونو تخمین میزدیم.واقعا بعضی از ماشینا که ظاهرشون مفت نمی ارزن ولی چند صد میلیون آب خوردن!خلاصه از کوه و دشت و زمینای کشاورزی گذشتیم و قبل ساعت یک به مقصد رسیدیم.و خاطره ۳روز پایان هفته‌ام ,ورود به بازی شهرنشینان,اشعار ورود به شهر شام,ورود به دانشگاه شهرری ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها