برگزاری دورهمی دوستانه بدون من

ساخت وبلاگ


اول دی جلسه دورهمی مون بود و من برای اولین بار شرکت نکردم.خواهرم قرار بود بیاد باهم بریم.شب قبلش با فرستادن پیام بهش اطلاع داده بودم که من نمیخوام برم.صبح فرداش زنگ زد و با تعجب پرسید چرا نمیخوای بری؟منم بهش گفتم مامان به شدت سرما خورده و نمیتونه کمکم کنه و همراه من تا مجتمع بیاد.بازم خواهرم اصرار کرد که اگه دوست داری برو،خودم کمکت میکنم.با اینکه خیلی علاقه داشتم برم اما گفتم نه نمیخواد سری بعد میرم.

شبش رفتم تو گروه مجازی مون و از بچه‌ها پرسیدم چه خبر از گردهمایی امروز،و یه گزارش ویژه ازشون خواستم،که گزارش خاصی به من نرسید.تنها خبر این بود که یکی از اعضا از گروه وام گرفت.
اما دیروز بعد گذشت دو روز یه عکس و یه گزارش کامل مددکارم گذاشت گروه.
تو گزارش یچیزی نوشته بود که من چندماه منتظرش بودم‌.
مثل اینکه دو نفر از اعضا درخواست وام کردن بعد هردو توضیح دادن که واسه چه مصله‌ای احتیاج دارن،و بعداز توضیحات گروه تصمیم گرفتند که به کدوم اعضا وام تعلق میگیره‌.
من خیلی دوست داشتم تو این جلسه باشم مثل اینکه قسمت نبود.

اینم از جریان گردهمایی این ماهم.این روزا همیشه هوا ابری بود و سرد ولی چهارشنبه که من نمیخواستم جایی برم خورشید هی رخ نشون میداد،حالا اگه من میخواستم برم...احتمالا انقدر بارون میبارید معابر آب گرفتگی میشد!
ماه بعد به شرط زندگی حتما میرم.

بدرود.

کلاهی که برداشته نشد...
ما را در سایت کلاهی که برداشته نشد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5denj-meysam9 بازدید : 144 تاريخ : دوشنبه 6 دی 1395 ساعت: 0:25